زنی سی و شش ساله و مادر سه فرزند که شوهر خود را با چکش به قتل رسانده بود، در دادگاه پس از شنیدن حکم حبس ابد به گریه افتاد.
ماریسا دیوالت سی وشش ساله، اهل فینیکس آریزونا در آمریکا، به جرم قتل عمد شوهرش در سال 2009، دستگیر و به تحمل حبس ابد بدون امکان عفو مشروط محکوم شده است. دادستان گفت، آنچه قاتل انجام داده، تلاشی ناموفق برای جلوه دادن حادثه ای منجر به فوت بوده تا از طریق دریافت بیمه عمر بتواند وام 300 هزار دلاری خود را بپردازد. بدهی ها مربوط به بازپرداخت وامی بود که او از نامزد قبلی خود دریافت کرده بود. ماریسا در یک سایت اینترنتی دوستیابی با مقتول آشنا شده بود. این مرد 20 سال از ماریسا بزرگ تر بود. ماریسا در دادگاه در حالی که اشک می ریخت، از هیات منصفه درخواست کرد با امکان عفو مشروط او بعد از 25 سال موافقت کند.
ماریسا ابتدا به اعدام محکوم شده بود، اما اعضای هیات منصفه حکم او را به حبس ابد تقلیل دادند. تصمیم گیری درباره امکان استفاده از عفو مشروط نیز فقط به عهده قاضی بود که او این تقاضا را رد کرد. قاضی دادگاه درباره علت این مخالفت گفت، تقاضای قاتل را رد کرده است، زیرا او ادعا کرده قربانی خشونت خانگی بوده و خود را برای کشتن همسرش محق می دانست. قاضی گفت: هیچ نقطه مثبتی در پرونده این زن وجود ندارد که بتوان با استناد به آن، امکان عفو مشروط را در حکم او گنجاند. قاضی گفت اصلا به نظر نمی رسد این زن از کرده خود پشیمان باشد.
دادستان اعلام کرده ماریسا به خاطر بازپرداخت وام به مردی که قبلا با او در ارتباط بود دست به این قتل زد و قصد داشت با فریب شرکت بیمه و دریافت مبلغ بیمه عمر، بدهی اش را بپردازد. این در حالی است که ماریسا ابتدا گفته بود همسرش را به این دلیل کشته که وی را سال ها مورد ضرب و جرح قرار می داد. هارل، مقتول سی و چهار ساله یک ماه بعد از حمله همسرش در حالی که از جراحات ناشی از ضربه چکش بر سر خود رنج می برد، در بیمارستان جان سپرد.
ماریسا در حالی که لباس فرم زندان را به تن داشت، در دادگاه نشسته بود و از قاضی تقاضا می کرد امکان عفو مشروط را در حکم او بگنجاند. هنگامی که دختران او داشتند از قاضی می خواستند در حکم مادرشان تخفیف قائل شود، او لب هایش را به هم می فشرد و سعی داشت جلوی گریه خود را بگیرد. دختران او در حالی که اشک می ریختند، به قاضی گفتند مادرشان باید حکم سبک تری بگیرد. رینون اسکای، فرزند بزرگ این زن گفت با این که مادرش پدرش را به قتل رسانده، اما او هنوز مادرش را دوست دارد: «پدر من مردی قوی بود. او اگر می خواست مادرم را ترک کند، این کار را می کرد.»
ماریسا قبل از قرائت حکم، آخرین دفاع خود را در حالی که می گریست این طور بیان کرد: «ای کاش می توانستم تمام آنچه را که اکنون می دانم، پیش از این حادثه می فهمیدم تا انتخاب های درست تری داشته باشم.»
خانواده مقتول نیز در دادگاه از رنجی که به خاطر اعمال ماریسا به آنها تحمیل شده، سخن گفتند. ملیندا، خواهر مقتول گفت: «ماریسا شانس دیدن بزرگ شدن بچه ها را از برادرم گرفت. او نخواهد توانست فارغ التحصیلی یا عروسی آنها را ببیند. ادعای این زن درباره این که برادرم او را کتک می زد، نادرست است. او سعی کرد نام برادر ما را خراب کند.»
سال 2009 تنها ساعاتی پس از آن که قتل اتفاق افتاد، ماریسا به پلیس گفت، هارل، شوهرش در حالی که او خواب بود، به وی حمله کرد و آن قدر گلویش را فشار داد تا بی هوش شد. او گفت زمانی که به هوش آمد، مردی دیگر را دید که با چکش به سر شوهرش زد و بعد از خانه بیرون رفت. او ابتدا هرگونه ارتباط با قتل را رد و سپس در بازجویی اظهار کرد کسی که به شوهرش حمله کرده، خود او بود، اما این کار را به خاطر رهایی از کتک ها و آزارهای شوهرش انجام داده است.
دادستان اعلام کرد، گرچه فرزندان قاتل و مقتول گفته اند پدر و مادرشان در گذشته همدیگر را کتک می زدند، اما هیچ مدرکی دال بر این که قاتل مورد آزار شدید و مداوم قرار گرفته باشد، وجود ندارد. مهم ترین شاهد پرونده، نامزد قبلی ماریساست که گفته در طول رابطه دو ساله اش با ماریسا 300 هزار دلار به او قرض داد. او توضیح داد ماریسا به وی گفته بود قصد دارد شوهر خود را بکشد و به پلیس بگوید قتل را به خاطر دفاع از خود و به این دلیل مرتکب شده که شوهرش پس از شراب خواری، به قصد آزار به او حمله کرده است.
وکیل مدافع ماریسا در جلسات اولیه دادگاه با تشکیک در صحت ادعای این شاهد گفته بود، این مرد در زمینه هرزه نگاری کودکان فعالیت می کند و با توجه به مدارکی که در این خصوص از او به دست آمده، وی صلاحیت ندارد در دادگاه شهادت بدهد، اما این دفاع کارساز نبود و ماریسا باید تا آخر عمر پشت میله ها بماند. (ضمیمه تپش)
شایعه قتل های سریالی,خفاش شب,جنگل های آمل
فرمانده انتظامی استان مازندران وقوع قتل های سریالی زنان در شهرستان آمل را تکذیب کرد.
پس از استانهای جنوبی کشور، شایعه قتل های سریالی خفاش شب به شهرستان آمل رسید که باعث وحشت اهالی به خصوص زنان شده است.
این شایعه در فضای مجازی منتشر شده و پخش کنندگان شایعات مدعی هستند خفاش شب زنان را ربوده و آنها را پس از قتل در جنگل های آمل به درخت می بندد.
سردار مسعود جعفری نسب فرمانده انتظامی استان مازندران با تکذیب این شایعات گفت: چندی قبل مردی در شهرستان آمل همسرش را به قتل رسانده و جسد او را به درخت بست. این فرد برای فریب ماموران اقدام به پخش شایعه و نامه هایی در شهر کرده و مدعی بود همسرش از سوی وهابیون به قتل رسیده است.
وی افزود: با تحقیقات پلیسی راز این جنایت فاش و متهم به قتل دستگیر شد. طی ماههای اخیر هیچ مورد مشابه دیگری در منطقه مشاهده نشده و شایعات منتشر شده در خصوص خفاش شب دروغ است.
فرمانده انتظامی استان مازندران گفت: پلیس بر اساس قانون با انتشار دهندگان این شایعات که باعث تشویش اذهان عمومی می شوند برخورد می کند.
پیش از این شایعاتی در خصوص فعالیت خفاش شب در استانهای هرمزگان، فارس اصفهان و گیلان مطرح شده بود.
16 سال حبس برای مرد همسرکش
16 سال حبس؛ این مجازات مردی ایرانی است که همسر خود را کشته است، البته نه در ایران بلکه کیلومترها آن سوتر در شهری سردسیر به نام «لوند» در جنوب سوئد.
لوند که در نزدیکی «مالمو» سومین شهر بزرگ سوئد قرار دارد، شهری دانشگاهی محسوب می شود و حدود ۴۷ هزار نفر از جمعیت ۸۲ هزار نفری این شهر را دانشجویان تشکیل می دهند. مردمان این شهر بندرت با ماجرایی جنایی مواجه می شوند به همین دلیل وقتی روز بیست و چهارم آگوست سال گذشته میلادی (دوم شهریور امسال) زنی در خانه اش به قتل رسید، خبر بسرعت در شهر پیچید و حساسیت افکار عمومی سبب شد پلیس با جدیت بیشتری پرونده را دنبال و سرانجام قاتل را دستگیر کند.
تماس با پلیس
اهالی خیابانی در لوند روز حادثه وقتی صدای داد و فریادهای زنی را در همسایگی شان شنیدند، موضوع را به پلیس گزارش دادند. دقایقی بعد خودروی گشت پلیس به محل رسید و دو مامور خانه ای ویلایی را مشاهده کردند که در ورودی آن باز بود و به نظر می رسید حادثه ای در آن رخ داده است. آنها به محض این که به در خانه نزدیک شدند، جنازه غرق در خون زنی را دیدند. مردی که در خانه حضور داشت، خودش را شوهر این زن معرفی کرد و در حالی که وانمود می کرد بسیار ناراحت و متاثر شده است، دو مرد ناشناس را به عنوان قاتل معرفی کرد.
آغاز تحقیقات
کارآگاهان جنایی دقایقی بعد در محل حاضر شدند و تحقیقات خود را آغاز کردند. آنها فهمیدند مقتول زنی چهل و پنج ساله و ایرانی به نام محبوبه است. شوهر او نیز مهاجر ایرانی پنجاه و سه ساله ای به نام سعید است و آن دو بتازگی با هم ازدواج کرده بودند. سعید در بازجویی ها گفت: «در خانه نشسته بودیم که دو مرد وارد شدند. آنها نقاب به صورت شان زده بودند و نتوانستم چهره شان را ببینم. هر دو بعد از حمله به زنم او را با ضربات چاقو زدند. من هیچ کاری از دستم برنیامد و نتوانستم به همسرم کمک کنم. آن دو بعد از قتل بسرعت فرار کردند. من نمی دانم آن دو نفر از این کار چه انگیزه ای داشتند.»
ادعاهای سعید، کارآگاهان جنایی را قانع نکرد؛ زیرا هیچ نشانه ای مبنی بر ورود افراد غریبه به خانه وجود نداشت و اهالی محل نیز رفت و آمد دو نقاب پوش را ندیده بودند. آنها با تحقیقات میدانی پی بردند سعید و همسرش با هم اختلافات شدیدی داشتند و قبلا نیز بارها با یکدیگر درگیر شده بودند به گونه ای که همسایه ها مرتب صدای داد و فریاد سعید را می شنیدند.
اعتراف به قتل
اطلاعات جمع آوری شده در مراحل اول تحقیقات سبب شد کارآگاهان به مرد ایرانی ظنین شوند. آنها سابقه این مرد و زندگی خصوصی او را بررسی و اطلاع پیدا کردند او 25 سال قبل به سوئد مهاجرت کرده و در این سال ها جرمی مرتکب نشده است. آنها فهمیدند این مرد که در میانسالی از تنهایی رنج می برد بعد از این که از طریق آشنایانش در ایران با محبوبه آشنا شد، با او ازدواج کرد و این زن را به سوئد آورد تا بتواند بقیه عمرش را در آرامش سپری کند، اما از همان ابتدا با محبوبه دچار اختلاف شد. محبوبه که زنی تحصیلکرده بود و در ایران به عنوان پرستار کار می کرد تمام تلاشش را به کار گرفت تا به این مشکلات پایان بدهد، اما موفق به این کار نشد.
مرد میانسال بالاخره به قتل همسرش اعتراف کرد و گفت: «وقتی محبوبه به سوئد آمد فهمیدم او آن زنی نیست که من می خواستم. من این زن را قبل از ازدواج ندیده بودم و احساس می کردم فریب خورده ام. محبوبه زنی پیر بود که مرتب نق می زد و بداخلاقی می کرد طوری که حوصله ام را سر می برد. او از عطر و لوازم آرایش هم زیاد استفاده می کرد، اما من اصلا از این کار خوشم نمی آمد به همین دلیل عطر و لوازم آرایش را برای او ممنوع کرده بودم. با این حال اختلافات ما ادامه داشت تا این که بالاخره عصبانی شدم و او را کشتم.»
تحقیقات پلیس فاش کرد این زوج صبح روز حادثه برای خرید به فروشگاه رفتند و پس از بازگشت محبوبه که فهمیده بود شوهرش از دست او بشدت عصبانی است، سعی کرد وی را آرام کند، اما موفق به این کار نشد.
مرد ایرانی توضیح داد: «آن روز خیلی عصبانی بودم طوری که نتوانستم خودم را کنترل کنم. محبوبه برای این که مرا آرام کند پاهایم را ماساژ می داد، اما فایده ای نداشت یکدفعه از کوره در رفتم. بلند شدم و به سمت آشپزخانه دویدم و چاقویی برداشتم.»
متهم ادامه داد: «با چاقو چند ضربه به محبوبه زدم. همه جای خانه خون آلود شده بود و او سعی داشت از دستم فرار کند به همین دلیل به سمت در ورودی رفت. در همین هنگام چاقویی که در دست داشتم، شکست.
آنقدر عصبانی بودم که هنوز خشمم خالی نشده بود و نمی توانستم خودم را کنترل کنم دوباره از آشپزخانه چاقوی دیگری را برداشتم و باز هم چند ضربه به زنم زدم. او در این هنگام در را باز کرد و از مردم کمک خواست، اما همان لحظه روی زمین افتاد و فوت شد. من که تازه متوجه شده بودم چه کرده ام، تصمیم گرفتم ادعا کنم قتل کار افراد غریبه است.»
پرونده در دادگاه
پرونده بعد از پایان تحقیقات مقدماتی در اختیار دادگاه قرار گرفت و متهم با گرفتن وکیل، سعی کرد مجازات خودش را کاهش بدهد. در جلسه محاکمه بعد از این که دادستان خواستار مجازات مرد ایرانی شد، متهم به دفاع از خودش پرداخت و گفت به بیماری روحی و روانی مبتلاست و داروهای قوی مصرف می کرد. وکیل مدافع او نیز سعی کرد با تاکید بر بیماری موکلش، او را از اتهام قتل عمد تبرئه کند، اما در نهایت قاضی، سعید را گناهکار تشخیص داد و او را به تحمل 16 سال زندان محکوم کرد.
سعید هم اکنون در زندان به سر می برد. او می تواند به حکم صادره اعتراض کند و خواستار بررسی پرونده اش در دادگاه استیناف شود.
پرونده قتل 2 زن ایرانی
پرونده مردی ایرانی که متهم است همسرش را در ایالت میشیگان آمریکا به قتل رسانده، همچنان در حال بررسی است. این مرد که نیما نام دارد و ایرانی ـ آمریکایی است، از طریق اینترنت با ساناز آشنا شد و آن دو حدود یک سال بعد ازدواج کردند.
ساناز که در ایران تا مقطع کارشناسی ارشد درس خوانده بود، در آمریکا برای تحصیل در مقطع دکتری رشته محیط زیست پذیرفته شد، اما پیش از آن که بتواند تحصیلاتش را به پایان ببرد، توسط شوهر خود به قتل رسید. خانواده ساناز که در ایران سکونت دارند بعد از اطلاع از مرگ مغزی فرزندشان با اهدای اعضای بدن او موافقت کردند. از طرفی نیما هم دستگیر شد. او اکنون به اتهام قتل درجه دوم زندانی بوده و پرونده اش در حال رسیدگی است.
مهتاب، زن ایرانی دیگری است که پرونده قتل او در خارج از کشور در حال رسیدگی است. مهتاب که در شهر میلان ایتالیا در رشته هنر تحصیل می کرد، به طرز مرموزی کشته و جنازه او در ونیز پیدا شد. پلیس بعد از تحقیق در این خصوص به زن و مردی هندی که با مهتاب همخانه بود، ظنین شد و این دو را بازداشت کرد. زوج هندی از قبول اتهام قتل خودداری کرده و گفته اند روز حادثه وقتی وارد خانه شدند، جنازه مهتاب را دیدند و برای این که دردسری برایشان پیش نیاید جنازه را با یک چمدان به ونیز بردند و در کانال آب انداختند. پلیس معتقد است همین زوج مرتکب قتل شده اند و از بیان حقیقت سر باز می زنند. رسیدگی به این پرونده نیز ادامه دارد./ ضمیمه تپش
(مهر)
منبع: دیلی میل
> مطلب این صفحه را به زبان دلخواه خود ترجمه کنید
این خبر را با دوستان خود به اشتراک بگذارید
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
یکشنبه 24,نوامبر,2024